مالاریاشناس برتر دنیا برای تهران چه کرد؟ ، تاثیر یک تصمیم بزرگ قبل از مرگ؛ از تجریش تا پاستورپاستور در زمین های فرمانفرماتولید سرم و واکسن ایرانی

به گزارش وبلاگ ساختمان، شاهان قاجار به گشت وگذار در اروپا علاقه زیادی داشتند، حتی شده با قرض گرفتن یا امتیاز دادن به دولت های بیگانه، پول جمع می کردند تا به ممالک راقیه سفر نمایند.

مالاریاشناس برتر دنیا برای تهران چه کرد؟ ، تاثیر یک تصمیم بزرگ قبل از مرگ؛ از تجریش تا پاستورپاستور در زمین های فرمانفرماتولید سرم و واکسن ایرانی

وبلاگ ساختمان - نصیبه سجادی: این سفرها درآمد برای کشور نداشت، مگر زمانی که وزیر، وکیل یا شخصی لایق همراهی شان می کرد و با تدبیر آنها آن نماد پیشرفت به ایران می آمد و وطنی می شد و از این راه خیری به مردم می رسید. محمدحسن لقمان ادهم (حکیم الدوله)، پزشک مخصوص دربار و نخستین رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، در یکی از سفرهای احمدشاه به فرانسه همراه او بود و بعد از بازدید شاه از انستیتو پاستور، گویا مشورت های او موثر واقع می گردد و شاه دستور می دهد که عین همین انستیتو در ایران راه اندازی گردد، درست 102 سال پیش، یک سال بعد از جنگ دنیای اول.

قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

جنگ دنیای اول، به رغم بی طرفی، دامن ایران را گرفت و به علت ضعف حکومت داخلی، کشور را به اشغال روس وانگلیس درآورد. در این جنگ از جمعیت 20 میلیونی ایران 7 میلیون می میرند، از قحطی و گرسنگی. محمدعلی جمالزاده، پدر داستان نویسی ایران، روایتی در این باره دارد به غایت تلخ و سیاه : جنگ اول دنیای در آستانه اتمام بود که در دل شبی تاریک و هولناک 3 سوار ترسناک که هرکدام شمشیر و شلاقی داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی، دیگری آنفلوانزای اسپانیایی و آخری وبا بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همانند برگ پاییزی در برابر حمله این سواران بی رحم فرومی ریختند. هیچ غذایی پیدا نمی شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می توانستند بجوند و بخورند. حتی موش ها نسل شان برافتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می کردند. در هر گوشه وکنار اجساد مردگان بی کس وکار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند.

پروفسور رنه و انستیتو پاستور

یک سال از جنگ گذشته، حالا این دولت ضعیف ناچار به انجام کاری است. معاهده صلح پاریس به یاری ایران می آید تا با ایجاد رابطه علمی، تحقیقاتی و... با فرانسه، لااقل بخشی از مسائل بهداشت و سلامتش را رفع کند. احمدشاه ماموریت مذاکره با مسئولان انستیتو پاستور را برعهده هیئت نمایندگی سیاسی خود می گذارد که برای شرکت در این کنفرانس راهی پاریس بود. انستیتو پاستور فرانسه هم سفر هیئت نمایندگی ایران را بی پاسخ نمی گذارد و مدتی بعد، پروفسور رنه لگرو را به ایران می فرستد. موافقت نامه امضا و موسسه علمی و بهداشتی انستیتو پاستور ایران ساخته می گردد.

پاستور در زمین های فرمانفرما

فرمانفرماییان ازجمله خانواده های تاثیرگذاری است که تاریخ زیاد درباره آنها نوشته است. عبدالحسین میرزا فرمانفرما و خواهرش نجم السلطنه (مادر مصدق) نوادگان عباس میرزا، 2 تن از این خانواده معروفند. وقف قنات (برای مردمی که دسترسی به آب شرب تمیز نداشتند) وقف زمین برای ساخت مدرسه و بیمارستان (نجمیه) تنها بخشی از اقدامات این خواهر و برادر است. وقتی عبدالحسین فرمانفرما 2/2 هکتار از زمین های شخصی اش را وقف این کار می نماید اولین قدم برای راه اندازی موسسه تحقیقاتی و آموزشی موردنظر ایران و فرانسه برداشته شد. نقش فرمانفرما در ساخت انستیتو چنان پررنگ است که نصرالله حدادی، تهران شناس، این اتفاق را نتیجه تدبیر او می داند و برای احمدشاه هیچ نقشی در این زمینه قائل نیست. او می گوید: اساساً پادشاهان قاجار توجهی به مسئله بهداشت جامعه نداشتند و دولت هایی هم که سر کار می آمدند، آنقدر عمر نمی کردند که بتوانند اقدام اثرگذاری در این زمینه انجام دهند.

فراوری سرم و واکسن ایرانی

پروژه ساخت موسسه تحقیقاتی مشترک ایران و فرانسه سال 1298 کلید خورد و یک سال بعد دوم شهریور 1300 به طور رسمی افتتاح شد. انستیتو پاستور فرانسه تا سال ها نقش حمایتی پررنگ خود را نسبت به موسسه هم نامش در ایران حفظ می نماید تا اینکه اداره آن کلا به دست متخصصان ایرانی می افتد. در سال های جنگ دنیای دوم با وجود کمبود امکانات و تجهیزات، با اقدامات انستیتو پاستور در ساختن سرم و واکسن، اغلب مسائل بهداشتی کشور مدیریت و بیماری های واگیردار مثل وبا، طاعون و ... به خوبی کنترل می گردد.

نشست سازمان بهداشت دنیای با موضوع طاعون -صبار فرمانفرما، نفر دوم از سمت چپ

خانه صبار برای تحقیقات پزشکی

داستان شکل گیری انستیتو پاستور که توانست در مهم ترین و سخت ترین بزنگاه تاریخی و سیاسی کشور به داد مردم برسد با وقف مال شخصی عبدالحسین فرمانفرما آغاز شد، به وسیله متخصصان مجرب ادامه پیدا کرد و با هدیه دانش و خانه مسکونی صبار، پسر فرمانفرما، تکمیل شد. شاید به این علت که خاندان فرمانفرما همواره باید بخشی از این موسسه بزرگ علمی و پژوهشی و پزشکی ایران باشند.

صبار فرمانفرما که 8 سال قبل از تاسیس انستیتو پاستور به دنیا آمده بود، دکترای پزشکی اش را در فرانسه و سوییس تکمیل نموده و در یکی از دانشگاه های انگلیس در شاخه مالاریا تخصص گرفته بود. او مدتی مسئول اجرای برنامه های سازمان بهداشت دنیای برای ریشه کنی بیماری مالاریا در کشورهای آفریقایی و جنوب شرق آسیا شد و سازمان بهداشت دنیای به علت کوشش هایش او را به عنوان یکی از 8 مالاریاشناس برتر دنیا انتخاب و معرفی کرد. صبار فرمانفرما به دعوت دولت وقت به ایران آمد و از 1350 تا سال 1356 سرپرست انستیتو پاستور شد.

دکتر صبار فرمانفرماییان تا آخر عمر در ایران ماند و قبل از اینکه سال 1385 از دنیا برود، به تاسی از فرمانفرمای بزرگ، ملک مسکونی خود را در رضوانیه تجریش که یادگار پدرش بود، برای تاسیس درمانگاه تخصصی و واکسیناسیون علیه بیماری های مسری و ساخت آزمایشگاه های تخصصی و تحقیقات پزشکی، وقف دائم انستیتو پاستور ایران کرد.

منبع: همشهری آنلاین

به "مالاریاشناس برتر دنیا برای تهران چه کرد؟ ، تاثیر یک تصمیم بزرگ قبل از مرگ؛ از تجریش تا پاستورپاستور در زمین های فرمانفرماتولید سرم و واکسن ایرانی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مالاریاشناس برتر دنیا برای تهران چه کرد؟ ، تاثیر یک تصمیم بزرگ قبل از مرگ؛ از تجریش تا پاستورپاستور در زمین های فرمانفرماتولید سرم و واکسن ایرانی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید